سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم نیست آنکه با کسی که از معاشرتش ناگزیر است پسندیده رفتار نمی کند، تا آن گاه که خداوند برایش راهی بگشاید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]   بازدید امروز: 0  بازدید دیروز: 0   کل بازدیدها: 5569
 
خاطرات دو نفر از اعضای قدیمی اتحادیه انجمنهای اسلامی
 
چند سال پیش
نویسنده: یاد نوشته های دو ....(یکشنبه 86/10/9 ساعت 9:33 صبح)

خوب سلام ...

عیدتون هم مبارک...

بعد از ماجرای بالا ما مسئول انجمن اسلامی شدیم و ....

اول اینکه دوران دانش آموزی هیچوقت بر نمیگرده و قدر بدونید..

اگه بونید با این سمت چه بلاهایی سر مدیر و دانش آموزان مدرسه پیام دانش آوردم ...

اول یه تیم ساختم و بعد در مسجد محل عضو بسیجشون کردم و هر چی یاد میگرفتیم

به روی دانش آموزان بیچاره پیاده میکردیم ...

میگم دوران خوبی بود ... صبحا مدرسه و بعد اتحادیه ...

اتحادیه هم دوران تغیر و تحول بود با بچه ها اونجا هم خوب جور شده بودم یه تیم هم آنجا شدیم و با

قوت کار مکردیم ... پنجشنبه شبها جلسه تشکیلات بود ...

صبح جمعه هم با تیم ، البته چون من مربی امداد وکوهنوردی بودم پست امداد و نجات باباکوهی دست ما بود.

بیچاره هلال احمر...

خوب گذشت و گذشت و گذشت تا اینکه ...

بقیه در قسمت بعد ...

نویسنده ر.ی



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چند سال پیش
اولین دیدار
آغاز

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
خاطرات دو نفر از اعضای قدیمی اتحادیه انجمنهای اسلامی
یاد نوشته های دو ....

|| لوگوی وبلاگ من ||
خاطرات دو نفر از اعضای قدیمی اتحادیه انجمنهای اسلامی

|| لوگوی دوستان من ||



|| اوقات شرعی ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو